SUNNY-SIDE UPکتابی با دستورهای ساده و مواد اولیه دردسترسی که میتوانید در بازار به راحتی پیدا کنید. دستورهایی که من واقعا آنها را دوست دارم و میخواهم هر روز طعمشان را بچشم و البته در کنارشان آشپزی حرفهای را نیز چاشنی کار بکنم و نکتههایی حرفهای و دقیق را در طول مسیر ذکر کنم. با دیدن هیچ دستوری مضطرب نشوید. من بهتر میدانم که هیچکس سرآشپز به دنیا نمیآید. شاید باور نکنید اما در زمان کودکی، خانواده من، مدام مرا به خاطر اینکه نمیتوانم آب را بجوشانم، دست میانداختند. مادرم آشپز فوقالعادهای است و غذا در کانون زندگی روزمره خانواده ما قرار داشت. در خانه همیشه شبکه فود نتورک در حال پخش بود و وقتی میگویم همیشه یعنی صبح، ظهر و شب! اگر بخواهم چند برنامه موردعلاقه شبکه فود نتورک را نام ببرم میتوان به این برنامهها اشاره کرد: دو بانوی چاق، برفوت کونتسا و نایجلا. رفتن به رستوران حکم دورهمیهای خانوادگی را برایمان داشت. مسافرتها براساس اینکه چه غذاهایی خواهیمخورد و به چه رستورانهایی سرخواهیم زد، برنامهریزی میشد. پس من از همان سنین کم محو دنیای بزرگ غذاها شده بودم اما هنوز استعداد آشپزیام نمایان نشدهبود. تنها یک نشان بود که نوید آنرا میداد که من شیرینیپز خوبی میشوم. اما از آنجایی که این نشانه خود را به عنوان عادت بسیار آزاردهندهای برای اولین بار نشان داد، مادرم را به شدت عصبی میکرد. وقتی صبح نان تستم را میخوردم، پنج دقیقه از وقتم را صرف پخش کردن کره روی لبههای نان تستم میکردم و مطمئن میشدم که گوشه یا شکافی در نان نمانده باشد که کره رویش کشیده نشده. زمانی که کارم تمام میشد نان تست سرد شده بودم و مادرم از این کار عصبانی میشد.
|
