THE NOURISHED KITCHENاز باغچهگلدان کوچک مرزه و آویشن در ایوان من استراحت میکند؛ تکهای از سیبزمینی، پوشیده شده در کاه، در باغچه من رشد میکند، جایی که یک قاب تخت کهنه چوبی که نخودفرنگی انگلیسی در بهار و لوبیا سبز در اواخر تابستان از آن آویزان میشود. باغچه ریتمی را برای خانه من فراهم میکند، حسی از تداوم چرخهای در فصول چرخشی که گرما و سرما، روشنایی و تاریکی را به ارمغان میآورد. کاهو، نخودفرنگی، مارچوبه و تربچههای کوچک در بهار میرسند، در حالی که سبزیهای سفتتر مانند کلم برگ و تربچههای زمستانی بزرگتر، منتظر میمانند تا هوا یک بار دیگر سردتر شود. ما به پایین جاده جایی نه چندان دور به سمت مزرعهای که هر هفته جعبههای محصول در اختیار ما قرار میدهد سفر میکنیم، و اولین کنگرفرنگیها را از بوتههای خاردار آنها در گرمای ملایم اول تابستان میچینیم، و بعدها که روزها گرمتر و گرمتر میشوند به کشاورزان کمک میکنیم تا بوتههای گوجهفرنگی و فلفل را برداشت کنند. بعدها، نور روز از بین میرود و جای خود را به سرمای طاقت فرسای پاییز و زمستان میدهد. سپس شلغمهای ضخیم با رویه ارغوانی، چغندر قرمز خونی و کرفس کوهی قلابدار که برای بسترشان بسیار بزرگ شدهاند سر از خاک بیرون میآورند. |